صفحه اعضا هیئت علمی - دانشکده مهندسی

استاد
تاریخ بهروزرسانی: 1403/08/15
علی محمد آخوندعلی
دانشکده مهندسی آب و محیط زیست / گروه هیدرولوژی ومنابع آب
رساله های دکتری
-
آسیب شناسی تخمین آورد ورودی و سیلاب طراحی سد های مخزنی و تاثیر آن بر بهره برداری (مطالعه موردی سد مخزنی گیلانغرب در استان کرمانشاه)
ناصر فرضی 781 -
ارزیابی اثرات تغییر پذیری اقلیمی و فعالیت های انسانی بر پایداری آبهای زیرزمینی (مطالعه موردی دشت ماهیدشت)
علی فتاحی چقابگی 781 -
تفکیک اثرات اقلیمی و انسانی بر تغییر رژیم رودخانه از طریق طبیعیسازی جریان(مطالعه موردی: کارون بزرگ)
راضی خلف 780 -
ارزیابی کارایی پیشبینی همادی سیلاب در مدیریت مخزن سد دز
امین عیدی پور 780 -
بهینه سازی عملکرد سدهای مخزنی در کنترل سیلاب با تاکید بر عدم قطعیت پیش بینی
محمد رضای نظرزاده 778 -
ارزیابی اثر سطوح رطوبتی خاک بر آستانه ی فرسایش بادی کانون های گرد و غبار جنوب استان خوزستان
مرجان کوهی زاده 778 -
بهبود عملکرد مدلهای پیش بینی باران- روانآب با تاکید بر کاهش عدم قطعیت (مطالعه موردی : حوضه آبریز بازفت)
بهزاد زکی 778 -
تاثیر باران و رواناب بر تولید بار رسوبات معلق و بستر و تحلیل عدم قطعیت با توابع کوپلا (مطالعه موردی: حوضه آبریز کرج)
علی رضا کیهانی 778 -
تعیین سهم عوامل موثر در بیلان آبی حوضه دریاچه ارومیه
عبداله حسین پور 778 -
بهبود سیاست بهره برداری سد با رویکرد پیوند آب و انرژی
ابراهیم زلقی 778 -
ارزیابی جامع کاربرد توامان اطلاعات بارش و دمای ماهواره ای و مجموعه داده های باز تحلیل در شبیه سازی هیدرولوژیکی(مطالعه موردی: حوضه آبریز حله)
سعید شکری کوچک 778 -
برنامه ریزی و مدلسازی توامان کمی و کیفی منابع آب سطحی (مطالعه موردی: حوضه آبریز مارون - جراحی)
شهرام مرادی 777 -
تحلیل عدمقطعیت در برآورد حداکثر سیلاب محتمل(PMF) به روشهای فازی و مونت کارلو زنجیره مارکوف (مطالعه موردی: سد بختیاری)
حسین فتحیان 777 -
بهینه سازی بهره برداری کشت تلفیقی نیشکر و گیاهان زراعی در شرایط محدودیت آب با استفاده از الگوریتم های فراکاوشی
سیدزمان موسوی 777 -
ارزیابی روشهای ریز مقیاس نمایی به منظور مکان یابی بارورسازی ابرها تحت شرایط تغییر اقلیم (مطالعه موردیجنوب غرب ایران)
علیرضا کمال 777 -
الگوی بهره برداری بهینه بهنگام مخزن با استفاده از برونداد مدل پیش بینی بلندمدت دینامیکی CFSv2 (مطالعه موردی حوضه آبریز سد دز)
سیدمجید موسوی 777 -
استراتژیهای مدیریت تقاضای آب و حفاظت از منابع آب با تاکید بر اثر بازگشتی (مطالعه موردی: حوضه آبریز بختگان)
محمدحسین زیبایی 777 -
کاربرد ترکیب بهینه داده های باران شبکه بندی شده در منابع آب (مطالعه موردی: حوضه آبریز مارون)
علی گرجی زاده 776 -
ارزیابی حکمرانی نظامهای بهره برداری از منابع آب کشاورزی استان خوزستان با استفاده از مدلهای تصمیم گیری چند معیاره و تحلیل پوششی داده ها
عادل دحیماوی 776 -
پایش و پردازش اطلاعات کیفی رودخانه با استفاده از تصاویر ماهواره ای (مطالعه موردی: رودخانه کارون، حد فاصل بند قیر تا ملاثانی)
امیر پورحقی 776 -
بهینهسازی و بهبود سیاست بهرهبرداری استاندارد(SOP) از مخزن چند منظوره تحت شرایط تغییر اقلیم (مطالعه موردی: سد درودزن در استان فارس)
صف شکن بردجی-فرشید 775گرمایش زمین و تغییراقلیم به عنوان یکی از چالش¬های مهم قرن 21ام در زمینه مدیریت منابع آب مطرح است. از پیامدهای تغییر اقلیم، افزایش دما و در نتیجه آن افزایش تبخیر و تقاضای آب است. بدین منظور ارزیابی تغییر و آسیبپذیری ناشی از تغییراقلیم جهت برنامه¬ریزی آینده منابع آب ضروری می¬باشند. همچنین، قوانینی که تحت شرایط اقلیم جاری و بر اساس دادههای بهرهبرداری تاریخی، جهت بهره برداری مخازن سدها، طراحی میشوند (مثل سیاست بهرهبرداری استاندارد)، ممکن است تحت شرایط تغییرات اقلیم، زیست محیطی و اقتصادی برای آینده مناسب و پایدار نباشند. بنابراین نیاز به اصلاح قوانین مدیریتی و بهرهبرداری سازگار با شرایط تغییراقلیم میباشد. اهدف اصلی این تحقیق، پیش¬بینی آینده جریان ورودی به مخزن سد درودزن و همچنین بررسی سیاست بهره¬برداری استاندارد و اصلاح و بهینه سازی ساختار آن تحت شرایط تغییراقلیم می¬باشد که با استفاده از روش بهینه¬سازی الگوریتم ژنتیک ساختار بهینه این سیاست (از نظر زوایای بهینه) تعیین می¬شود.
در این تحقیق سد مخزنی درودزن در استان فارس به عنوان منطقه مورد مطالعه انتخاب و شبیه سازی تغییرات اقلیمی حوضه آبریز بالادست سد درودزن توسط 6 مدل گردش عمومی (GCM) ارائه شده در گزارش چهارم ارزیابی تحت دو سناریوی انتشار A2 و B1 انجام گردید. علاوه بر این، به منظور تخمین جریان ورودی به مخزن سد تحت شرایط تغییراقلیم مدلسازی بارش- رواناب ماهانه در حوضه آبریز رودخانه کر- بختگان واقع در بالادست سد درودزن توسط مدل بارش- رواناب IHACRESS انجام شد. همچنین، پس از تعیین جریان ورودی به مخزن و برآورد پارامترهای مختلف بیلان مخزن به صورت عادی (استفاده از سنایوهای مختلف اقلیمی) و احتمالاتی( ارائه پارامترهای بیلان مخزن، با استفاده¬ی ترکیبی سناریوهای اقلیمی، در قالب سطوح احتمالی 5، 25، 50، 75 و 95 درصد)، ¬ شبیه¬سازی بهره برداری از مخزن با استفاده از سیاست بهره برداری استاندارد انجام گردید. در نهایت جهت بهینه سازی سیاست بهره برداری استاندارد از نظر زوایای گراف مربوطه تحت هر دو شرایط عادی و احتمالاتی از الگوریتم ژنتیک استفاده شد.
نتایج شبیه¬سازی تغییرات اقلیمی به طور کلی نشان داد که درجه حرارت حوضه آبریز سد درودزن طی افق های زمانی آتی نسبت به دوره پایه 2010-1988 افزایش خواهد یافت، چنان¬که میانگین درجه حرارت سالانه شبیه سازی شده سناریوهای مختلف اقلیمی طی دوره های آتی 38-2016 و 61-2039 به ترتیب به میزان 65/0 و 43/1 درجه سانتیگراد نسبت به دوره پایه 2010-1988 افزایش خواهد یافت. علاوه بر این، برای بارندگی نتیجه گرفته شد که متوسط بارندگی ماهانه شبیه سازی شده دوره های آتی، توسط اکثر مدلها به استنثناء مدل Hadcm3 ، دارای روندی کاهشی نسبت به دوره پایه در ماه¬های پرباران منطقه(ژانویه، فوریه و مارس) می باشد. همچنین در بهینهترین حالت میزان ضریب تعیین مراحل کالیبراسیون و صحت سنجی مدل بارش- رواناب IHACRESS به ترتیب برابر 889/0 و 803/0 در مقیاس ماهانه حاصل شد. نتایج نشاندهنده کاهش رواناب ورودی به سد درودزن طی دوره های آتی در اکثر سناریوهای اقلیمی بود، به طوری که طی دورههای آتی میزان متوسط رواناب ماهانه نسبت به دوره پایه در ماههای ژانویه، فوریه، مارس، آوریل، می، اکتبر، نوامبر و دسامبر کاهش یافته چنان که بیشترین میزان کاهش رواناب مربوط به نوامبر به ترتیب برابر 7/45 و 1/54 درصد طی دو دوره آتی می باشد. در ادامه، با استفاده از جریانات شبیه سازی شده گام قبل و سیاست بهره برداری استاندارد، شبیه سازی بهره برداری از مخزن تحت شرایط عادی ( استفاده از سناریوهای مختلف اقلیمی) و احتمالاتی ( استفاده از پارامترهای بیلان مخزن در سطوح احتمال 5، 25، 50، 75 و 90 درصد) انجام گردید. علاوه براین، از تکنیک الگوریتم ژنتیک جهت بهینه سازی سیاست بهره برداری استاندارد (از نظر زوایای گراف سیاست) برای هر شرایط عادی و احتمالاتی استفاده گردید. نتایج شبیه سازی و بهینه سازی مخزن نشان داد که میزان شاخص اطمینان پذیری مخزن در شرایط بهینه سیاست بهره برداری نسبت به شرایط استاندارد در هر دو حالت عادی و احتمالاتی بهبود یافته¬، به نحوی که شدت بهبود (افزایش) برای بخش های شرب و صنعت در تمام سناریوهای اقلیمی بیشتر می باشد و برای بخش های زیست محیطی و کشاورزی بهبود اندکی در مقادیر این شاخص حاصل گردیده است. برای شاخص آسیب پذیری بر خلاف شاخص اعتماد پذیری می توان نتیجه گرفت که در تمام سناریوهای اقلیمی، بخش کشاورزی آسیب پذیرترین بخش و بخش های شرب و صنعت کمترین آسیب پذیری را دارا می باشند در حالیکه در حالت بیان احتمالاتی پارامترهای بیلان مخزن نتیجه گرفته شد که طی هر دو دوره آتی بخش شرب تحت هر دو سناریوی سیاست بهره برداری استاندارد عادی و بهینه شده احتمالاتی از پائین ترین آسیب پذیری و بخش زیست محیطی از بیشترین آسیب پذیری برخوردار هستند. . نتیجه گیری کلی این پژوهش این است که اولا": تغییر اقلیم باعث افزایش درجه حرارت، کاهش بارندگی و جریان ورودی به مخزن سد در منطقه مورد مطالعه طی دوره های آتی خواهد شد، ثانیا": بهبود و بهینه سازی سیاست بهره برداری استاندارد تحت شرایط تغییر اقلیم منجر به کمینه سازی شدت کمبودها در تمام سناریوهای اقلیمی و احتمالاتی گردیده است.
-
تحلیل چند متغیره خصوصیات بارش و رواناب با استفاده از توابع مفصل
عبداللهی اسدابادی-سجاد 775اخیراً توابع مفصل به عنوان ابزاری کارآمد برای تحلیل فراوانی چندمتغیره پدیده¬های آب و هوایی توجه بسیاری از هیدرولوژیست-ها را به خود جلب کرده¬اند. در این مطالعه، ابتدا تحلیل فراوانی توامان دو مشخصه وابسته ارتفاع و تدوام باران برای 522 رویداد ثبت شده در ایستگاه بارانسنجی سنگده واقع در حوضه آبریز کسیلیان و استان مازندران در بازه زمانی 1386-1354 با بهره گیری از توابع مفصل انجام گردید. برای اتصال حاشیه¬ها و ایجاد توزیع توام، هفت مفصل کلایتون، علی- میخائیل- حق، فارلی- گامبل- مورگنسترن، فرانک، گالامبوس، گامبل- هوگارد و پلاکت مورد استفاده و ارزیابی قرار گرفت. با مقایسه مفصل¬های پارامتری برازش یافته با مفصل تجربی، مفصل پلاکت به عنوان مفصل برتر انتخاب شد. نهایتاً مقادیر احتمال توام، دوره بازگشت توام و دوره بازگشت توام شرطی دو مشخصه مذکور محاسبه و نمودارهای مربوطه ترسیم و ارائه گردید. به عنوان نمونه، مقدار احتمال توام برای دو رویداد باران با تداوم 12 و 24 ساعت، به ازای تجاوز مقدار باران از 15 میلی¬متر به ترتیب برابر با 2663/0 و 7693/0 بدست آمد. همچنین دوره بازگشت شرطی برای رویداد بارانی با مقدار 30 میلی¬متر به ازای تجاوز تداوم باران از 24 ساعت برابر 19/9 سال و برای رویدادی با تداوم 24 ساعت، به ازای تجاوز مقدار باران از 30 میلی¬متر برابر 94/14 سال محاسبه گردید. در ادامه این مطالعه، ایجاد و بررسی توزیع¬های توام تعدادی مشخصه وابسته آبنمود رواناب شامل حجم رواناب، دبی بیشینه، زمان پایه آبنمود و زمان وقوع دبی بیشینه در دستور کار قرار گرفت. این مشخصه ها از 60 رویداد ثبت شده در ایستگاه آبسنجی ولیک¬بن واقع در خروجی حوضه آبریز معرف کسیلیان استخراج گردید. از میان سه تابع مفصل در نظر گرفته شده شامل کلایتون، علی- میخائیل- حق و فرانک، برای دو زوج مشخصه وابسته حجم رواناب و دبی بیشینه و حجم رواناب و زمان پایه آبنمود، مفصل فرانک به عنوان مفصل برتر انتخاب شد. همچنین برای دو مشخصه وابسته دیگر یعنی زمان وقوع دبی بیشینه و زمان پایه آبنمود، مفصل کلایتون به عنوان مفصل برتر تشخیص داده شد. نهایتاً با ایجاد توزیع¬های توام مفصل مبنا اطلاعات ارزشمندی از قبیل توزیع¬های احتمالاتی توام، دوره بازگشت¬های توام و توام شرطی محاسبه و ترسیم گردید. از جمله مهمترین اهداف مطالعه حاضر، تلاش برای توسعه مدلی احتمالاتی و چندمتغیره برای شبیه سازی فرایند پیچیده بارش- رواناب با بهره گیری از مفهوم توابع مفصل بود. پس از تلاش¬های فراوان این مهم در قالب دو مدل بارش- رواناب احتمالاتی به ترتیب بر اساس مفصل¬های دومتغیره (به اختصار مدل (BCRR و توابع مفصل نامتقارن ارشمیدسی یا تودرتو (به اختصار مدل (FNCRR حاصل گردید. پیش از آغاز فرآیند مدلسازی، بصورت تصادفی از کل 100 رویداد متناظر باران و رواناب در نظر گرفته شده برای توسعه مدل های بارش- رواناب، 80 درصد رویدادهای متناظر (به عبارتی 80 جفت رویداد باران و رواناب) برای مرحله واسنجی و 20 درصد باقیمانده (به عبارتی 20 رویداد جفت رویداد باران و رواناب) برای مرحله تست مدل¬ها جداسازی شد. برای توسعه مدل داده مبنای BCRR ابتدا همبستگی مشخصه¬های مختلف آبنمود شامل دبی بیشینه، زمان وقوع دبی بیشینه، عرض آبنمود در 50 درصد دبی بیشینه، عرض آبنمود در 75 درصد دبی بیشینه، زمان وقوع دبی 50 درصد دبی بیشینه، زمان وقوع دبی 75 درصد دبی بیشینه، زمان پایه آبنمود و دو مشخصه مقدار و تداوم رویدادهای باران متناظر بررسی گردید. سپس مناسب¬ترین جفت مشخصه¬های دارای وابستگی باران و رواناب شناسایی و برای هر مشخصه مناسبترین توزیع انتخاب شد. در ادامه پیوند تابع چگالی احتمال جفت مشخصه¬های باران و رواناب با استفاده از یک تابع مفصل دومتغیره برتر انجام گردید. پس از استخراج روابط احتمال توام شرطی برای همه جفت مشخصه¬های وابسته باران و آبنمود، می توان ادعا نمود مرحله واسنجی مدل انجام شده و لازم است عملکرد مدل ارزیابی شود. در مرحله تست مدل، به ازای یک رویداد مشخص باران، با در نظر گرفتن یک مقدار احتمال مشخص و استفاده از روش سعی و خطا، مشخصه¬های آبنمود تخمینی برآورد و ترسیم گردید. نهایتاً عملکرد مدل BCRR در مرحله تست با استفاده از شاخص اطمینان¬پذیری ارزیابی شد. نتایج حاصل از بررسی عملکرد مدل BCRR در مرحله تست نشان داد با افزایش مقدار احتمال، بر مقادیر شاخص اطمینان¬پذیری مدل در تخمین مشخصه¬های مختلف آبنمود افزوده شده است. به عنوان نمونه، در مورد مشخصه دبی بیشینه آبنمود، با افزایش مقدار احتمال از 50% به 95%، تعداد حالات شکست مدل (به عبارتی تعداد مواردی که دبی بیشینه آبنمود تخمینی از دبی بیشینه آبنمود مشاهداتی کمتر تخمین زده شده است)، از 10 مورد به صفر مورد کاهش یافته و در نتیجه شاخص اطمینان¬پذیری مدل نیز از 001/0 به 00/1 ارتقا یافت. مشابه با مدل BCRR، برای توسعه مدل بارش- رواناب احتمالاتی و چندمتغیره FNCRR، نیز ابتدا همبستگی مشخصه¬های مختلف رویدادهای باران و آبنمود مورد استفاده در توسعه مدل بررسی گردید. بر خلاف مدل BCRR، که فقط همبستگی دو مشخصه عمق و تداوم باران با مشخصه¬های مختلف آبنمود بررسی انجام پذیرفت، برای مدل FNCRR علاوه بر دو مشخصه مذکور، همبستگی مشخصه¬های بیشتری از رویدادهای باران مورد استفاده نظیر بارندگی در چارک¬های زمانی مختلف، ارتفاع بارندگی تا زمان تمرکز حوضه و شاخص بارش پیشین در مقیاس 15 روزه نیز مورد ارزیابی قرار گرفت. لازم به توضیح است که محاسبات توابع مفصل تودرتو یا نامتقارن در مواردی که بیش از سه متغیر در مدلسازی در نظر گرفته شود، بسیار پیچیده می¬گردد. ازینرو، در این مطالعه برای توسعه مدل بارش- رواناب FNCRR فقط از حالت سه¬متغیره مفصل¬های مذکور استفاده گردید. در مرحله توسعه و واسنجی مدل، ابتدا برای هر مشخصه آبنمود، شناسایی دو مشخصه باران که دارای بالاترین همبستگی با یکدیگر و مشخصه آبنمود بود، انجام شد. سپس پیوند دو مشخصه باران بوسیله یک تابع مفصل ارشمیدسی دومتغیره برتر انجام پذیرفت. در ادامه مجدداً با استفاده از یک تابع مفصل ارشمیدسی دومتغیره دیگر، اتصال مشخصه آبنمود به مشخصه¬های پیوند یافته باران انجام گردید. در مرحله تست مدل به ازای یک رویداد مشخص باران، با در نظر گرفتن یک مقدار احتمال مشخص و استفاده از روش سعی و خطا، مشخصه¬های آبنمود تخمینی برآورد و ترسیم گردید. نهایتاً عملکرد مدل FNCRR در مرحله تست با استفاده از شاخص اطمینان پذیری ارزیابی شد. نتایج حاصل از بررسی عملکرد مدل FNCRR در مرحله تست نشان داد، مشابه با مدل BCRR، در اینجا نیز با افزایش مقدار احتمال، بر مقادیر شاخص اطمینان¬پذیری مدل در تخمین مشخصه¬های مختلف آبنمود افزوده شده است. به عنوان نمونه، در مورد مشخصه دبی بیشینه آبنمود، با افزایش مقدار احتمال از 50% به 95%، تعداد حالات شکست مدل، از 8 مورد به صفر مورد کاهش یافته و در نتیجه شاخص اطمینان¬پذیری مدل نیز از 0039/0 به 00/1 ارتقا یافت. همچنین مقایسه عملکرد دو مدل مذکور نشان داد، مدل بارش- رواناب مبتنی بر مفصل¬های تودرتو با در نظر گرفتن بیش از یک مشخصه باران به عنوان تخمینگر در محاسبات خود، توانسته مشخصه¬های آبنمود را با دقت بیشتری نسبت به مدل BCRR برآورد کند. این مطالعه نشان داد مفصل¬ها به عنوان ابزاری کارآمد در تحلیل چندمتغیره پدیده های هیدرولوژیکی، علاوه بر کاربرد متداول آنها یعنی تحلیل فراوانی چندمتغیره، قابلیت استفاده در توسعه مدل های تخمین داده مبنا را نیز دارند.
-
تحلیل خصوصیات خشکسالی با در نظر گرفتن تغییر اقلیم با روش توابع مفصل(مطالعه موردی: حوضه آبریز زاینده رود)
متولی باشی نایینی-الهه 775خشکسالی یکی از پدیدههای حدی است که اثرات آن به طور تدریجی و در طول زمان، وسعت زیادی را در بر میگیرد. تغییر اقلیم همراه با خشکسالی منجر به خسارات زیانباری به اکوسیستم میشود. بنابراین بررسی اثرات تغییر اقلیم بر خشکسالی به منظور مدیریت منابع آب بسیار مهم است. شاخصهای خشکسالی متعددی برای تعیین و کمی کردن خشکسالی در مطالعات پیشین مورد استفاده قرار گرفته است. SPI یکی از شاخصهای خشکسالی معروف در مطالعات بوده که بسیار مورد استفاده قرار گرفته و نتایج مناسبی بدست داده است. همچنین اثرات تغییر اقلیم بر دوره بازگشت خشکسالی، از اهمیت ویژهای برخوردار است، که این مهم به ندرت در مطالعات حوضههای آبریز و بخصوص حوضه آبریز زایندهرود در ایران، مورد توجه قرار گرفته است. در این مطالعه، از شاخص SPI برای محاسبه مدت، شدت و بیشترین مقدار خشکسالی در یک دوره خشکی در حوضه آبریز زایندهرود استفاده شد. مدت، شدت و بیشترین مقدار خشکسالی در یک دوره خشکی در حوضه برای دوره تاریخی (2008-1979)، آیندۀ نزدیک (2057-2016) و آیندۀ دور (2099-2058) با استفاده از دادههای 15 مدل GCM حاصله از سناریوهای پنجمین گزارش ارزیابی ICPP (AR5)، محاسبه شد. یکی از شدیدترین خشکسالیهای دوره تاریخی، با مدت 6 ماه، شدت SPI برابر با 39/4- و بیشترین مقدار خشکسالی در یک دوره خشکی با مقدار SPI برابر 36/1-، به عنوان خشکسالی معیار انتخاب شد. به دلیل همبستگی زیاد بین خصوصیات خشکسالی(مدت، شدت و بیشتری مقدار خشکسالی در یک دوره) از توابع مفصل دو و سه متغیره برای ارزیابی دورههای بازگشت خشکسالی در حوضه، استفاده شد. با توجه به مرور سوابق توابع مفصل از خانوادههای ارشمیدسی و بیضوی انتخاب شدند. نتایج حاکی از آن است که دوره بازگشت خشکسالی شدید معیار در دوره تاریخی حدود 10 سال بوده و این مقدار به حدود 25 سال در آینده افزایش خواهد یافت.
-
تخصیص بهینه آب در شرایط سازگاری با تغییر اقلیم با رویکرد تصمیم گیری چند معیاره (مطالعه موردی: سد جره)
زمانی احمد محمودی - رضا 775امروزه پدیده¬های تغییراقلیم و گرمایش جهانی از مهمترین تهدیدات جدی در مدیریت منابع آب و توسعه پایدار کشاورزی محسوب می¬شوند. با توجه به محدودیت منابع آب در ایران، افزایش جمعیت و متعاقبا افزایش میزان تقاضا، بررسی و مطالعه¬ی اثرات تغییر اقلیم بر سیستم¬های منابع آب و بخش کشاورزی از اهمیت بالایی برخوردار می¬باشند. بر این اساس در این مطالعه به بررسی تخصیص بهینه آب مورد نیاز کشاورزی با هدف انتخاب سناریوهای سازگاری با تغییر اقلیم بر مبنای روش¬های تصمیم¬گیری چندمعیاره پرداخته شده است. برای این منظور خروجی دو سری مدل¬های گردش عمومی جو (گزارش چهارم و پنجم) از هیئت بین الدول تغییر اقلیم استفاده شده است. همچنین رویکردی مبتنی بر تاپسیس برای انتخاب مدل¬های برتر گزارش پنجم بر اساس میزان توانایی آنها در شبیه¬سازی پارامترهای اقلیمی (دما و بارش) در دوره پایه به¬کار رفته و نهایتا با وزن¬دهی به مدل¬ها، خروجی آنها تحت ریسک استخراج شده است. بر اساس نتایج، در شرایط متوسط انتظار افزایش میانگین بلند مدت سالانه دما در دوره آتی (2054-2025) در حوضه رود زرد تحت تاثیر تغییر اقلیم نسبت به دوره پایه (2005-1976) به میزان 84/1 درجه سانتی¬گراد تحت سناریوی RCP 4.5 و به میزان 1/2 درجه سانتی¬گراد تحت سناریوی RCP 8.5 می¬باشد. برخلاف انتظار افزایش منظم میانگین ماهانه دما، تغییرات بارش نامنظم (کاهشی و افزایشی) پیش¬بینی شده است. همچنین میزان کاهش رواناب ورودی به مخزن سد جره به مقدار متوسط 32 درصد تحت سناریوی RCP 4.5 و کاهش به مقدار متوسط 36 درصد تحت سناریوی RCP 8.5 پیش¬بینی شده است. افزایش میزان نیاز آبی و متناسبا حجم آب آبیاری مورد نیاز در دوره آتی نسبت به دوره پایه در دشت رامهرمز از دیگر نتایج این مطالعه می¬باشد. نهایتا بعداز ارزیابی عملکرد مخزن و با توجه به اینکه هدف اصلی سد جره تخصیص بخشی از آب کشاورزی دشت رامهرمز می¬باشد، به پیشنهاد سناریوهای سازگاری متناسب با بخش کشاورزی اقدام و با پخش پرسشنامه و دریافت نظرات کارشناسان و برای مدل¬سازی و کاهش عدم قعطیت به رتبه¬بندی سناریوهای پیشنهادی با استفاده از روش¬های تاپسیس فازی، ویکور فازی و پرومته پرداخته شده است. نتایج نهایی حاکی از برتری سناریوهای افزایش راندمان آبیاری و حذف 10 درصدی اراضی تحت کشت یا کاهش قابل توجه کاشت محصولات با مصرف آب بالا می¬باشند. سناریوی انتقال آب بین حوضه¬ای نیز در بین سناریوهای پیشنهادی آخرین رتبه را بدست آورده است. از نتایج این مطالعه می¬توان برای برنامه¬ریزی منابع آب در دوره¬های آتی و ایجاد سازوکارهای لازم به منظور تعدیل اثرات منفی تغییر اقلیم در بخش کشاورزی و منابع آب استفاده کرد.
-
توسعه مدل توزیعی رطوبت خاک با استفاده از داده های دور سنجی
دادرسی سبزوار-ابوالقاسم 773رطوبت خاک یکی از مهمترین متغیرهای محیطی در مدلهای آب و هوایی و از آیتمهای اولیه و مهم برای بسیاری از مطالعات مانند بررسی خشکسالی در کشاورزی، مدیریت کلان آب در مزرعه و مطالعات بیلان آبی است. در این پژوهش، هدف کاربردی ساختن و دسترسی به پایگاههای دور یا بیرون از دست و نیز آسان کردن تخمین رطوبت سطحی خاک است. به این منظور، دادههای رقومی تصویرسازهای OLI و TIRS ماهوارۀ لندست8، در چهار نوبت طی یک سال در منطقهای با اقلیم خشک و نیمهخشک واقع در غرب استان خراسان رضوی تهیه و باندهای آن پس از آمادهسازی و پیشپردازش، به همراه هفت نمایۀ طیفی، سه مولفۀ اصلی و سه تبدیل تسلدکپ مجموعا به عنوان 24 متغیر، مورداستفاده قرار گرفتند. دادههای میدانیِ رطوبت خاک را نیز، 47 نقطه در سطح منطقۀ پژوهش (مجموعاً 188 نقطه در چهار مرحله) شامل میشود که به روش تصادفی طبقهبندیشده، با ایجاد شبکههای 1800 متری در یک الگوریتم سامانمند، بهعنوان متغیر برآورد، همزمان با گذر ماهواره از منطقه، در یک شبکۀ 30 در 30 متر مورد نمونهبرداری از عمق 0 تا 15 سانتیمتر قرار گرفته و در آزمایشگاه به روشِ وزنی-حرارتی، تعیین رطوبت شدند. از روشِ آمار مکانی شاخص مورانز توام با شاخص خوشهبندی حداقل-حداکثر، همبستگی جغرافیایی دادهها و از روش رگرسیون اکتشافی و ضریب همبستگی گشتاوری پیرسون برای مشخص ساختن متغیرهای برآورد کنندۀ همبسته در سه سطحِ رطوبتیِ چهار تا پنجدرصد، مساوی یا بیشتر از پنجدرصد و مساوی یا کمتر از چهار درصد، استفاده شد. همزمان، برای پیریزی توابعِ تخمین رطوبت سطحی خاک، از مدلِهای رگرسیون حداقل مربعات جزئی، اعتبار متقاطع درختی و رگرسیونهای چندگانۀ پیشرو، وارد شونده، عزل، گامبهگام و پس حذف رو، استفاده شد. در انتها با محاسبۀ معیارهای خطاسنجی شاملِ ضریب تبیین، جذر میانگین مربعات خطا، انحراف معیارِ خطا، میانگین خطای اریب و نسبت انحراف کارایی، دقیقترین مدلهای مناسب تخمین رطوبت سطحی خاک معرفی شد. مطلوبیت مدلهای معرفیشده را میتوان ناشی از ضریبِ رگرسیونِ مناسبِ بیشتر از 7/0 (710/0 تا 786/0) و مقدارِ قابلپذیرش جذر میانگین مربعات خطا (425/1 تا 585/0=RMSE) که کمتر از میانگین مقادیر واقعی است، دانست. همچنین بهجز سطح رطوبتیِ 4-5 درصد، نسبت انحراف کارایی نیز در مرز قابلقبول قرارگرفته است و این در حالی است که مقدار ضریب تبیین در این سطح رطوبتی، مناسبتر از سایر سطوح است. میانگین خطای اریب در مدلهای معرفیشده غالباً کمتر از یک است بااینوجود مقدار این آماره تمایل به بیش برآوری را در مدل معرفیشده برای سطح رطوبتیِ 5%≤ و تمایل به کم برآوری را برای دو مدل معرفیشدۀ دیگر نشان میدهد.
-
توسعه مدل فازی شبیه سازی- بهینه سازی برای تخصیص بار آلودگی در پیکره آبی
مجتبی رفیعی 771رشد فزاینده و توسعه فعالیتهای شهری، صنعتی و کشاورزی در دهه¬های اخیر منجر به افزایش چشمگیر تولید آلاینده ها و پسماندهای شهری، صنعتی و کشاورزی شده است. آبهای سطحی به عنوان یکی از منابع پذیرنده آلودگی، همانند سایر منابع پذیرنده از ظرفیت محدودی برخوردار هستند. دستیابی به روشهای منطقی و اقتصادی نیازمند دسترسی و استفاده از ابزار مدیریتی کارآمد، مبتنی بر دانش زیست محیطی و مدیریت منابع آب می¬باشد. تخصیص بهینه بار آلاینده¬ها در بدنه های آبی میتواند از یکسو استانداردهای کیفی در سیستم را ارضا کرده و از سوی دیگر هزینه های تحمیل شده به مدیران شهری، صنعتی و کشاورزی را برای حذف آلاینده¬های تخلیه شونده به پیکره¬های آبی حداقل کند. مدل فازی تخصیص بار آلاینده با استفاده از یک برنامه در محیط متلب که یک مدل شبیه ساز را به یک مدل بهینه ساز پیوند می داد، نوشته شد. نرم افزار Qual2K برای شبیه سازی کیفیت آب در رودخانه گرگر و الگوریتم ژنتیک برای بهینه سازی متغیرهای تصمیم گیری (درصد تصفیه مورد نیاز برای هر تخلیه کننده/تصفیه خانه فاضلاب) به کار رفتند. توابع عضویت فازی خطی و غیر خطی در تابع هدف و قیود آن برای نشان دادن ابهام در تعریف اهداف و تعیین ترجیحات تصمیم گیران به کار رفت. مدل شبیه سازی-بهینه سازی برای تخصیص بار آلودگی با استفاده از رویکرد مرسوم در مطالعات پیشین و رویکرد جدید این پایان نامه و برای دو فصل کم آبی و پرآبی تنظیم و اجرا شده نتایج به دست آمده از این دو رویکرد مقایسه گردید. مدل فازی شبیه سازی- بهینه سازی با رویکرد مرسوم (با استفاده از فضای تصمیم گیری پیوسته)، توانایی خوبی در نزدیک شدن به جواب بهینه برای تخصیص بار آلاینده داشت. در رویکرد جدید، مدل با استفاده از فضای تصمیم گیری گسسته که متناظر با درصد تصفیه فاضلاب در فرایندهای تصفیه در دسترس انتخاب شده بود اجرا شده و علاوه بر الگوریتم ژنتیک، جستجوی کامل در همسایگی بهینه محلی انجام شد. نتایج این مدل منتج به ارائه مدلی سریع تر، واقعی تر و با پیچیدگی کمتر نسبت به رویکرد مرسوم در مطالعات پیشین برای یافتن درصدهای تصفیه مورد نیاز برای تخلیه کنندگان فاضلاب شد و مصالحه بهتری بین اهداف متناقض ادارات محیط زیست و تخلیه کنندگان با لحاظ کردن محدودیتهای دنیای واقعی به دست آمد. نهایتا رویکرد جدید ارائه شده در این پایان نامه برای تخصیص بار آلودگی به عنوان روشی جامع برای انتخاب فرایند تصفیه فاضلاب برای تخلیه کنندگان در مقیاس حوضه/سیستمهای رودخانه ای پیشنهاد گردید.
-
شبیه سازی- بهینه سازی چند منظوره برای مدیریت بهره برداری تلفیقی منابع آب در شرایط برهم کنش آبهای سطحی و زیرزمینی با استفاده از روش الگوریتم ژنتیک (مطالعه موردی: دشت دز)
آرش آذری 771 -
مدیریت سیستم منابع آب در شرایط خشکسالی به کمک پیش بینی گروهی جریان (ESP) و شاخص های خشکسالی
علی شهبازی 771 -
ارزیابی داده های بارش حاصله از رادار هواشناسی و کاربرد آنها در مدل بارش - رواناب(مطالعه موردی حوضه آبریز ابوالعباس)
یحیی میرزائی ارجنکی 771 -
کاهش عدم قطعیت مدلسازی بارش – رواناب با اعمال مدل تلفات SMA و همبستگی مکانی بارش
هما رزم خواه 771 -
اثرات تغییر اقلیم بر جریانات کم آبی شاخه سزار رودخانه دز
ملیحه مزین 771 -
بررسی تاثیر پدیده روانش بر آبنمودهای رواناب سطحی
شبنم نوروزپور 771 -
برآورد ریسک سیلاب در ناحیه اندرکنشی جریان های جزر و مدی رودخانه
میثم سالاری جزی 770 -
بررسی اثرات هیدرولوژیکی بالادستی /پائین دستی توسعه آبیاری تکمیلی مناطق دیم در حوضه کرخه
بهزاد حصاری 770 -
تفکیک جریان پایه از رواناب سطحی با استفاده از تکنیک های ایزوتوپی و ردیاب های و هیدروشیمیایی-حوضه کارستی مناطق نیمه خشک
حیدر زارعی 770 -
تعیین منحنیهای شدت-مدت-فراوانی تحت سطوح ریسک تاثیر تغییر اقلیم در دوره های آتی با در نظرگرفتن منابع عدم قطعیت
حسام سید کابلی 770 -
تعیین تغییرات مکانی- زمانی بارندگی و رابطه آن با پاسخ خطی و غیرخطی فرایند بارش-رواناب در حوضه های کوهستانی
حسن رضایی صدر 770 -
تحلیل عدم قطعیت در برآورد پارامترهای مدل بارش- رواناب با کمک الگوریتم مونت کارلو زنجیره مارکف
محسن پوررضا بیلندی 770 -
تلفیق روشهای هیدرولوژی و منابع آب در مدیریت سیلاب مطالعه موردی حوضه آبریز رودخانه الله
کاظم حمادی 765 -
بررسی توزیع مکانی آب معادل برف با استفاده از روشهای ترکیبی
محمدرضا شریفی 764
پایاننامههای کارشناسیارشد
-
بهینه سازی الگوی کشت در پایین دست سد کرخه از منظر معیارهای اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی با استفاده از الگوریتم MOPSO
امیر یزدانی 782 -
ارزیابی عملکرد مدل SWAT با استفاده از داده های کاربری اراضی و جنس خاک جهانی و منطقه ای (مطالعه موردی: حوضه آبریز چهل چای)
محمدمهدی صاحبی 782 -
ارزیابی اثربخشی روشهای توسعه کماثر بر میزان رواناب شهری نیشابور با استفاده از مدل SWMM
اسماعیل حصاری 781 -
اکتشاف آب زیرزمینی در پهنه کارستی شاهو – پاوه، شمال استان کرمانشاه با استفاده از GIS و ژئوالکتریک
سینا علی جانی 781 -
کاربرد الگوریتم های تجزیه مد تجربی در برآورد جریان ورودی به مخزن سد (مطاله موردی: سد دز)
نوید موسی زاده 781 -
برآورد نیاز آبی زیست محیطی تالاب هورالعظیم با تکیه بر بیلان هیدرولوژیکی
امیررضا بازگیری 780 -
ساماندهی رودخانه کارون با دو سناریو تعریض یا تعمیق رودخانه (مطالعه موردی: بازه ملاثانی تا پاییندست رودخانه کارون بزرگ)
مرجان کردانی 779 -
بررسی کاهش ظرفیت انتقال سیلاب رودخانه کارون تحت اثر تغییرات مورفولوژیکی بستر (مطالعه موردی: بازه ملاثانی تا فارسیات)
سیداحمد مرتضاپور 778 -
بررسی اثر تغییرات کاربری اراضی بر فرآیندهای هیدرولوژیک (مطالعه موردی: حوضه آبریز رودخانه کشکان)
میلاد مطلب نژاد 778 -
مکانیابی مناطق مناسب ذخیره سیلاب با استفاده از فرایند تحلیل سلسله مراتبی AHP (منطقه مورد مطالعه: حوضه آبریز کرخه سفلی)
مصطفی جلالی 778 -
تعیین سهم طرح های انتقال آب از سر شاخه های رودخانه کارون در کاهش دبی ورودی به مخزن سد کارون ۴
علی فتاحی نافچی 776 -
بسط توزیع های احتمالاتی سیلاب برای رودخانه های فاقد آمار (مطالعه موردی: حوضه آبریز دز)
محمد تقی پور 776 -
محاسبه و ارزیابی جریان زیست محیطی به روش های هیدرولوژیکی و هیدرولیکی (مطالعه موردی: رودخانه دز، حد فاصل بند انحرافی دز تارودخانه کارون)
زهرا عطایی کچویی 775حرکت به سمت پیشرفت و رشد مصرف آب که ساده¬ترین راه تامین آن رودخانه¬ها هستند مقارن باهم و در تعارض با آبی می-باشد که اکوسیستم¬ها برای ادامه حیات خود بدان نیازمندند. این امر مختص به ایران نبوده و در دیگر نقاط عالم شاهد هرچه عمیق¬تر شدن این شکاف می¬باشیم اگرچه در کشورهای درحالتوسعه با وسعت و شدت بیشتری خود را نشان میدهد. بهمنظور کمتر شدن فاصله بین این دو، برآورد و تخصیص نیاز آب زیستمحیطی اکوسیستم¬ها بهعنوان موثرترین رویکرد برای جلوگیری از اثرات منفی تنظیم جریانهای سطحی بر اکوسیستم ها ضروری به نظر میرسد. جریانهای زیستمحیطی شرایط نگهداری مجموعه¬ای از زیستگاه¬های آبی را فراهم میکنند. روشهای مختلفی برای محاسبه جریان زیستمحیطی وجود دارد که در تحقیق حاضر از4 روش تنانت، منحنی تداوم جریان، شیب منحنی و حداکثر انحنا به منظور محاسبه و ارزیابی دبی زیست محیطی رودخانه دز در بازه بند انحرافی دز تا بندقیر استفادهشده است.
به منظور مقایسه این روش ها، تحلیل فراوانی خشکسالی برای دبی های حداقل سالانه جریان طبیعی رودخانه دز صورت گرفت. در نهایت روش حداکثر انحنا بهعنوان روش مناسب برای بدست آوردن نیاز زیست محیطی رودخانه دز انتخاب گردید و مقدار بدست آمده از این روش به عنوان دبی حداقل زیست محیطی رودخانه دز معادل 100 مترمکعب بر ثانیه پیشنهاد شد. بر طبق نتایج بهدستآمده و مقایسه آن با دبی متوسط سالانه عبوری از ایستگاه های مورد مطالعه می توان دریافت که از سال 86 به بعد جریان رودخانه قادر به تامین دبی موردنیاز اکوسیستم برای ادامه حیات نبوده و محیطزیست منطقه در وضعیت بحرانی قرار دارد.
-
سهم احداث سد گتوند و توسعه زمین های کشاورزی بر شوری رودخانه کارون
صفورا شطی 775سد گتوند علیا یکی از بزرگترین سدهای ایران است که بر رودخانه کارون در جنوب غربی ایران ساخته شده است. این سد آخرین سد قابل احداث بر رودخانه کارون قبل از ورود به دشت خوزستان در منطقه گتوند است. یکی از سازند¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬¬هایی که رودخانه کارون در محدوده حد فاصل سد گدارلندر تا بند تنظیمی گتوند از آن عبور کرده، سازند گچساران می¬باشد. تماس آب با سازند گچساران، کیفیت آب رودخانه و مخزن را تحت تاثیر قرار داده است. با توجه به توسعه زمین¬های کشاورزی در دشت¬های پایین دست مخزن این سد از سال¬های قبل از آبگیری و تخلیه برخی زه¬آب¬های شور شده این مناطق به داخل رودخانه کارون در بازه مورد مطالعه (ایستگاه-های هیدرومتری سوسن تا فارسیات)، سهم و نقش آلایندگی زه¬آب¬های مذکور و آب¬های شور تخلیه شده از مخزن سد گتوند بعد از آبگیری مبهم می¬باشد. هدف از تحقیق جاری تعیین حتی¬المقدور نقش آلایندگی این دو بخش از منابع آلاینده می¬باشد. با توجه به اهمیت موضوع در این تحقیق به بررسی روند تغییرات دبی، هدایت الکتریکی و کل مواد جامد محلول در 9 ایستگاه هیدرومتری منطقه مورد مطالعه با استفاده از آزمون¬های ناپارامتری من – کندال و پتیت در دوره آماری 1395-1380 پرداخته شد. با توجه به نتایج آزمون پتیت، بازه 16 ساله مورد نظر به دو زیر بازه 1386-1380 و 1395-1387 تقسیم گردید. نتایج حاکی از رخ دادن شکست از سال 1386 در همه پارامتر¬ها می¬باشد. افزایش هدایت الکتریکی و کل مواد جامد محلول و کاهش دبی پس از نقطه شکست، از نتایج آزمون پتیت در این تحقیق می¬باشد. در تبیین نقطه شکست و تغییر در وقوع داده¬ها با استفاده از شاخص SDI به بررسی خشکسالی هیدرولوژیک در منطقه پرداخته شد. نتایج نشان داد که افزایش هدایت الکتریکی در رودخانه کارون در سال¬های اخیر امری انکار ناپذیر است، از طرفی علت اصلی این امر، وقوع خشکسالی هیدرولوژیک مصنوعی در منطقه از سال آبی 1387- 1386 تا هم اکنون می¬باشد. این خشکسالی می¬تواند ناشی از دلایلی چون وقوع خشکسالی هواشناسی، آبگیری سدهای بالادست و در نهایت انتقال آب بین حوضه ای و برداشت از سرشاخه¬ها برای مصارفی چون گسترش کشاورزی و صنایع آب بر در استان¬های مقصد باشد. در سال-های پس از آبگیری سد گتوند علیا (90-95) هدایت الکتریکی آب در کلیه ایستگاه¬های پایین دست سد گتوند، از متوسط دوره زمانی خشکسالی قبل از آن (87-89) کمتر بوده است.
-
مقایسه روشهای ریز مقیاس نمایی لارس، فاکتور تغییرات و SDSM در پیش بینی دما و بارش ( منطقه مورد مطالعه: ایستگاه باغملک )
پریسا سلیمانی 774با آغاز انقلاب صنعتی، افزایش انتشار دی ¬اکسید کربن، متان و دیگر گازهای گلخانه ای باعث آشفتگی شرایط اقلیمی میانگین در سطوح جهانی و محلی بوده است. در مطالعات تغییر اقلیم، پیش¬بینی¬های اقلیم آینده توسط مدل¬های گردش عمومی جو (OAGCM) و تحت سناریوهای انتشار گازهای گلخانه¬ای انجام می¬شود؛ اما خروجی¬های گردش عمومی جو که پارامترهای بزرگ¬مقیاس و در ابعاد چند ده¬هزار کیلومتر مربع¬ اند، فاقد دقت مکانی و زمانی مناسب جهت استفاده در مطالعات ناحیه¬ای می¬باشند. به ¬این منظور از مدل¬های ریزمقیاس¬نمایی جهت کاربردی نمودن مطالعات تغییر اقلیم استفاده می¬گردد. علاوه بر این با توجه به عدم قطعیت بالای ریز مقیاس نمایی آماری نمی توان این عدم قطعیت را در نظر نگرفت و به همین منظور به کار بردن چندین روش ریز مقیاس نمایی پیشنهاد می شود. لذا برای حصول این منظور در این پژوهش از داده های مدل عمومی جو OAGCM و دو سناریوی A2 و B1 مربوط به آنها استفاده شده است. این داده ها توسط یک مدل ریز مقیاس سازی آماری (LARS-WG) ، یک مدل ریز مقیاس سازی رگرسیونی چند متغییره ( SDSM )و یک مدل ریز مقیاس سازی زمانی عامل متغییر ( CF ) ریز مقیاس نمایی گردیده اند. نتایج بررسی حاکی از آن است که از جهت مقایسه ای سه مدل، نمی توان بطور کلی یک مدل را بر دیگری ارجح دانست؛ زیرا کارکردهای یک مدل برای پارامترهای اقلیمی گوناگون، دارای تفاوت در نتایج و عملکرد می باشد. در صورت نیاز به انتخاب برتری یک مدل نسبت به باقی، می توان گفت که برای پارامترهای دمایی، مدل SDSM دارای نتایج بهتری بوده است. در مورد پارامتر بارش، مدل لارس دارای عملکرد بهتری بوده است.
-
توسعه مدل نیمه توزیعی روندیابی تاخیری با استفاده از هیدروگراف واحد مصنوعی
زهره عزیزی پور 774 -
بهره برداری بهینه از سیستم های منابع آب با استفاده از الگوریتم PSO (مطالعه موردی سد مارون)
میلاد اسدی 774ایران با توجه به اقلیم خشک و نیمه خشکی که داراست با متوسط بارش سالیانه کمتر از یک سوم متوسط بارش سالیانه جهانی، در بسیاری از مناطق خود با کمبود منابع آبی مواجه است. از این رو بهره برداری بهینه از منابع آب موجود، امری مهم به شمار می رود. در این پژوهش برای بهره برداری بهینه از سیستم های منابع آب حوضه مارون تا تالاب شادگان از روش شبیه سازی-بهینه سازی با تلفیق مدل شبیه ساز WEAP و الگوریتم بهینه سازی چندهدفهMOPSO) PSO) استفاده گردید. از سد مارون برای آبرسانی به چهار دشت بهبهان، جایزان-فجر ، رامشیر و شادگان استفاده می شود که دو دشت رامشیر و شادگان در پایین دست تلاقی با رودخانه الله قرار دارند که به همین دلیل علاوه بر سد مارون، سد جره نیز مدل گردید. پس از ورود اطلاعات به مدل شبیه ساز، واسنجی مدل در محدوده سد مارون برای یک دوره 13 ساله از سال های آبی 81-1380 تا 93-1392 و برای سد جره برای یک دوره 4 ساله از سال آبی 90-1389 تا 93-1392 صورت گرفت. پس از واسنجی و اطمینان از دقت مدل، چهار سناریو برای 20 سال آینده تعریف گردید که شامل سناریوی بهینه نیز می شد. در سناریوی مرجع فرض بر ادامه شرایط موجود در سال های آتی بود. در سناریوی دوم که توسعه اراضی نامیده شد شرایط منطقه در 20 سال آینده با وجود توسعه اراضی مدل گردید. سپس مدل برای سناریوی توسعه به مدل بهینه ساز متصل گردید.در مدل بهینه ساز دو تابع هدف در نظر گرفته شد به این صورت که تابع هدف اول حداکثر سازی درصد تامین نیاز تمام مصارف در ماه های مختلف در مقابل تابع هدف دوم یعنی حداقل نمودن میزان تخطی از ظرفیت بهرهبرداری مخزن قرار گرفت. با توجه به اندازه جمعیت 240 و اجرای مدل MOPSO برای 400 تکرار، در مدت 14 روز و 10 ساعت و 47 دقیقه جواب های نزدیک به بهینه حاصل شد.در انتها سناریوی دیگری با فرض افزایش راندمان با وجود شرایط حاصل از سناریوی بهینه تعریف گردید. نتایج حاصل از اجرای مدل برای هر کدام از سناریوها استخراج و با هم مقایسه گردید. نتایج نشان داد که در آینده فشار بر روی منابع آبی افزایش می یابد که با توسعه اراضی و افزایش مقدار نیازها این فشار بیشتر خواهد شد. در سناریوی توسعه اراضی در بسیاری از سال های خشک و در تمامی شش سال آخر برنامه ریزی در اکثر مصارف، درصد تامین نیاز در سه تا هشت ماه خشک متوالی برابر صفر و در بقیه سال های کم آب، در این ماه ها کمتر از پنج درصد بود. در ادامه با اجرای مدل برای سناریوی بهینه مشاهده گردید که با اعمال سیاست بهره برداری بهینه درصد تامین نیاز در این ماه ها به مقدار 28 تا 60 درصد خواهد رسید. و به طور کلی میانگین درصد تامین نیازها نسبت به سناریوی توسعه اراضی افزایش خواهد یافت به طوریکه به طور متوسط در بعضی از ماه ها و برای برخی از نیازها تا حدود 16 درصد افزایش در درصد تامین نیاز مشاهده گردید.درصد اطمینان پذیری برخی از نیازهای کشاورزی و حقابه سنتی در این سناریو مقداری کاهش داشت که این امر به دلیل سیاستی است که در بهینه سازی در نظر گرفته شد تا اینکه تمامی نیازها در ماه های مختلف تامین شوند و نیازی بدون تامین نماند. در ضمن اطمینان پذیری نیازهای زیست محیطی رودخانه جراحی و برقابی مارون در این سناریو نسبت به سناریوی توسعه اراضی به ترتیب حدود 3 و 6 درصد افزایش یافت. هم چنین نتایج نشان داد با افزایش راندمان در سناریوی چهارم در شرایط بهره برداری بهینه درصد تامین نیازها و اطمینان پذیری آن ها افزایش خواهد یافت به طوری که درصد تامین نیازها به طور متوسط در بیشتر از 6 ماه از سال به بالغ بر 90 درصد خواهد رسید و به طور متوسط در برخی از ماه ها و برای برخی از نیازها نسبت به سناریوی بهینه تا حدود 12 درصد افزایش خواهد یافت که در نتیجه آن در مصرف منابع موجود صرفه جویی خواهد شد. این پژوهش نشان داد استفاده از راهکار این تحقیق منجر به مدیریت بهتر مخزن و کاهش شدت شکست در تامین مصارف مختلف در ماههای کم آب خواهد شد.
-
تحلیل منطقه ای سیلاب با استفاده از الگوریتم طبقه بندی درختی M5 و مقایسه آن با شبکه عصبی مصنوعی
حسن اسمعیلی گیساوندانی 774توسعه روشهای برآورد فراوانی منطقهای سیلاب در مناطق فاقد ایستگاههای اندازهگیری یکی از اولین اهداف اصلی در مسایل روز هیدرولوژی میباشد. ارزیابی فراوانی سیلاب در این حوضهها، معمولاً توسط ایجاد روابط مناسب آماری (مدلها) بین سیلاب و ویژگیهای فیزیکی حوضه انجام میگیرد. تاکنون معادلات متعددی در زمینه برآورد دبی سیلاب در مناطق مختلف از جمله حوضه کرخه ارایه شده ولی با توجه به پیچیدگی این پدیده، روابط موجود نتوانستهاند دبی سیلاب طراحی را با دقت مناسب شبیهسازی کنند. بر همین اساس در این پژوهش علاوه بر روش رگرسیونی که در گذشته استفاده میشد، از مدل شبکههای عصبی مصنوعی و همچنین الگوریتم طبقهبندی درختی استفاده شدهاست. این مدلها در واقع از نوع مدلهای هوشمصنوعی هستند که در پی ایجاد رابطه بین ورودیها و خروجی هستند. این وضعیت در واقع مشابهت این مدلها را با روابط رگرسیونی میرساند، با این تفاوت که قابلیت انعطاف آنها در تنظیم وزنها بیشتر بوده و لذا به عنوان جایگزین برای رگرسیونهای چند متغیره استفاده میشود. منطقه مورد پژوهش، در نواحی غرب ایران قرار دارد که شامل 32 ایستگاه هیدرومتری همگن میباشد. از ایستگاههای همگن موجود،27 ایستگاه برای واسنجی (ایجاد مدل) و 5 ایستگاه برای صحت سنجی مدلهای ایجاد شده، مورد استفاده قرار گرفت، برای حصول به مدل واحد، دوره بازگشت به عنوان عامل مستقل در مدل در نظر گرفته شد.
برای دستیابی به بهترین ساختار مدلهای شبکه عصبی مصنوعی، الگوریتم طبقه بندی درختی و مدل رگرسیونی از ترکیبات مختلف پارامترهای فیزیوگرافی به همراه دوره بازگشت بهعنوان ورودی استفاده شد. بدین ترتیب بهترین ساختار در هریک از مدلها بدست آمد و در ادامه به مقایسه معیارهای ارزیابی مدلهای پرداخته شد. نتایج نشان داد که از نظر دقت پیشبینی، مدلهای هوشمند (شبکه عصبی مصنوعی و درخت تصمیمگیری ) نسبت به مدل رگرسیونی در تمام دوره بازگشتها و همچنین در تمام دبی سیلابها از مطابقت بالاتری با دبی سیلاب واقعی برخوردار می¬باشد. هرچند مدل شبکه عصبی مصنوعی مطابقت بالاتری با دبی سیلاب واقعی دارند ولی بدلیل اینکه، مدل درخت تصمیمگیری قادر است پیشبینیهای خود را در قالب فرمول ارایه کند، نسبت به مدل شبکه عصبی مصنوعی کاربردیتر میباشد و میتوان با جایگذاری مشخصات فیزیوگرافی و دوره بازگشت مدنظر برای زیر حوضههایی فاقد ایستگاه، دبی سیلاب را برآورد نمود.
-
تاثیر نقش مشارکت زیرحوضه ها در تولید سیلاب(مطالعه موردی: حوضه امامه)
فاطمه کریمی صحنه سرایی 774به دلیل وسعت زیاد حوضه های آبریز و محدودیت های اقتصادی و اجرایی، احیاء آبریزها از دیدگاه کنترل سیل در یک پروژه واحد نه تنها عملی نیست، بلکه ممکن است اثرات معکوس داشته باشد. با توجه به این که در اغلب حوضه¬های آبریز کشور، وقوع سیل و خسارت¬های ناشی از آن روند افزایشی دارد، تعیین مناطق مولد سیل و اولویت¬بندی زیرحوضه¬ها برای اجرای پروژه¬های کنترل سیلاب و مدیریت جامع آبریزها از اهمیت بسزایی برخوردار است. در این پژوهش، با تلفیق ArcGIS و HEC-HMS، میزان مشارکت زیرحوضه¬های حوضه آبریز امامه در سیل خروجی کل حوضه برای دوره بازگشت¬های مختلف تعیین شده است. حوضه مورد مطالعه در شمال شرق تهران و در دامنه های جنوبی البرز مرکزی واقع شده و در بین حوضه های اصلی شش گانه ایران در حوضه آبریز مرکزی قرار دارد. برای رسیدن به اهداف پژوهش از روش تکرار حذف انفرادی زیر حوضه¬ها از مدل بارش- رواناب استفاده شده است. نتایج این مطالعه نشان می¬دهد که میزان مشارکت زیرحوضه¬ها در دبی خروجی کل حوضه تنها تحت تاثیر مساحت و دبی اوج زیرحوضه نیست و اثر متقابل عواملی همچون موقعیت مکانی زیرحوضه¬ها، فاصله تا خروجی، ضریب CN، همزمانی دبی اوج زیرحوضه¬ها و نقش روندیابی در رودخانه اصلی نیز تاثیر بسزایی در سیل¬خیز بودن زیر حوضه¬ها دارند. بر این اساس، زیرحوضه¬های واقع در بالادست و میانه¬ حوضه بیشترین سهم را در دبی اوج خروجی به خود اختصاص داده¬اند. بنابراین توصیه می¬شود عملیات اصلاحی و کنترل سیلاب در این مناطق متمرکز شده و از اجرای این اقدامات در پایین¬دست حوضه خودداری شود. همچنین اولویت¬بندی سیل¬خیزی زیرحوضه¬ها در دوره¬ بازگشت¬های مختلف تغییر می¬کند. در واقع رفتار هیدرولوژیکی حوضه برای بارندگی¬های مختلف متفاوت است.
-
مدل سازی آب زیرزمینی به منظور بررسی تاثیر تغذیه مصنوعی بر بیلان آن ( مطالعه موردی: دشت کوهدشت)
مریم کبوده 773آبهای زیرزمینی در دشت کوهدشت منبع اصلی تامین آب کشاورزی، شرب و صنعت میباشد. در این پژوهش رفتار هیدرولیکی آبخوان دشت کوهدشت با استفاده از مدل GMS و کد MODFLOW شبیهسازی شد. در این مدل اطلاعات بارندگی، میزان تخلیه چاههای بهرهبرداری، میزان تغذیه آبخوان از فاضلاب برگشتی، منظور گردید. مدل برای تیر 1387 بهصورت ماندگار و برای مهر 1387 تا شهریور 1391 بهصورت ناماندگار به ترتیب با میانگین مربعات خطای 35/0 و 56/0 واسنجی شد؛ همچنین صحتسنجی مدل برای دوره دوساله مهر 1391 تا شهریور 1393 انجام گرفت که در این دوره میانگین مربعات خطا 7/0 بهدست آمد که نشان از دقت مطلوب مدل دارد. پس از واسنجی مدل، ضرایب هیدرودینامیکی دشت تعیین شد و حساسیت مدل نسبت به 3 پارامتر مهم مورد آنالیز قرار گرفت که پارامتر هدایت هیدرولیکی و پسازآن پمپاژ از چاههای بهرهبرداری دارای بیشترین حساسیت بودند. بهمنظور پیشبینی تاثیر اجرای طرح تغذیه مصنوعی بر سطح آب زیرزمینی، مقدار تغذیه از طریق پخش سیلاب از کل تغذیه حذف شد و مدل مجدداً برای 6 سال (مهر 90 تا شهریور 93) اجرا گردید. با توجه به نتایج مدل، سطح آب در چاههای قسمت های شمالی دشت به مقدار قابلتوجهی پایین میافتد.
-
تشدید نرخ تبخیر و تقطیر با استفاده از یک مدل فیزیکی هیدرولوژیکی
محمد جاویدانه 773ایران از کشورهای خشک و نیمهخشک محسوب میشود. این خشکی بهوضوح بر شرایط زندگی مردم بهویژه مردم جنوبغرب، جنوب و شرق کشور اثر گذاشته است. در این مناطق بارندگی کم است و دارای زمستانهای کوتاه و معتدل و تابستانهای طولانی و گرم هستند. در چنین شرایطی بعید نیست که هرچند سال یکبار پدیده خشکسالی و کمبود آب شیرین اتفاق افتد. لذا مطالعه و بررسی روشهایی که این کمبود را برطرف میکند، اهمیت مییابد. ساختار مدل فیزیکی-هیدرولوژیکی ساختهشده بر اساس آبشیرینکنهای خورشیدی است که هم بهصورت خورشیدی و هم با اتصال به منبع انرژی (الکتریکی) فرایند تبخیر و تقطیر را انجام میدهد. روش کار به این صورت است که ابتدا آب را تا حجم موردنظر پر میکنیم سپس آب توسط انرژی گرمایی حاصل از خورشید یا منبع الکتریکی شروع به گرم شدن میکند. وقتی به نقطهجوش رسید قطرات آب جداشده به سقف مدل برخورد کرده و در اثر شیب موجود وارد کالکتور میشوند. آب جمعآوریشده توسط لولهای به ظرفی در خارج از مدل انتقال مییابد. نتایج نشان داد استفاده از انرژی خورشیدی با ارتفاع کمتر آب در تشت(6 سانتی متر)، راندمان بالاتری دارد و بیشترین میزان خروجی آب، در شش ساعت آزمایش خورشیدی، 1000 میلیلیتر به دست آمد که هنگامی رخ داد که ارتفاع آب در تشت 6 سانتیمتر بود. همچنین در آزمایشهایی که به کمک انرژی الکتریکی انجام شد بیشترین خروجی طبق انتظار مربوط به دمای 100 درجه سانتیگراد بود که 3430 میلیلیتر بدست آمد اما بالاترین راندمان، 90 درصد بود که در دمای 85 درجه سانتیگراد ثبت گردید.
-
شبیه سازی فرسایش خاک با استفاده از داده های بندهای متوالی(مطالعه موردی؛ منطقه شهیون دزفول )
مهدی جامعی 773خاک و آب از مهمترین منابع طبیعی هر کشور و از مهمترین نیازهای اولیه حیات میباشند، بهطوری که توسعه شهرها و فرهنگها به آن وابسته است. فرسایش خاک و درنتیجه تولید رسوب، عاملی است که این منابع ارزشمند را با خطر روبرو میکند. عدم وجود آمار و اطلاعات کافی درزمینهٔ فرسایش خاک و تولید رسوب در بسیاری از حوزههای آبخیز کشور، کاربرد روشهای تجربی مناسب را در برآورد فرسایش و رسوب الزامی مینماید. مروری بر تحقیقات گذشته نشان میدهد. در این پژوهش با هدف تعیین بهترین مدل از بین مدلهای تجربی MPSIAC، FSM، EPM و FAO جهت تخمین میزان رسوب و شدت فرسایش منطقه استفاده شد و همچنین از 15 بند سنگی- ملاتی متوالی واقع در منطقه جهت اندازه گیری میزان فرسایش منطقه و مقایسه با میزان برآوردی توسط مدل ها استفاده شد. نتایج حاصل نشان دهنده ی برتری مدل MPSIAC نسبت به سایر مدل ها در برآورد میزان فرسایش است. همچنین تمامی مدل ها میزان فرسایش را در منطقه شدید پیش بینی کردند که نسبت به میزان رسوبات اندازه گیری شده پشت بندها برآوردی درست می باشد. در این پژوهش میزان براورد تولید رسوب کل توسط مدل MPSIAC برابر 81/2439، میزان تولید رسوب توسط مدل EPM برابر 891/1016 و میزان تولید رسوب در مدل FSM برابر 2855 متر مکعب بر سال می باشد که بطور مشخص مدل MPSIAC دارای برآورد نزدیکتری نسبت به دو مدل دیگر با توجه به 2076 میزان رسوبات برداشتی پشت بندها دارد. میزان خطای نسبی مدل MPSIAC برابر 17% بدست آمد که از بقیه مدل ها کمتر بود.
-
ارزیابی مدلهای هیدروگراف واحد لحظهای و شبکه عصبی مصنوعی ژئومورفولوژیک (مطالعه موردی: حوضه ابوالعباس)
امین عیدی پور 773معیار طراحی در بسیاری از طرحهای هیدرولوژیکی و هیدرولیکی، پارامترهای حجم و حداکثر دبی رواناب است. در طراحی برخی سامانههای آبی هیدروگراف رواناب نیز مورد نیاز است. علیالخصوص در طرحهای کنترل سیلاب هیدروگراف رواناب مورد نیاز میباشد. تعمیم اطلاعات دردسترس حوضههای دارای آمار به حوضههای بدون آمار نیاز به تحقیق و بررسی کامل از تغییرات مکانی این عوامل و ارتباط آنها به ویژگیهای ثابت و پایدارحوضهها دارد تا بتوان براساسآنهادرحوضههای بدون آمار که دستیابی به این پارامترها میسر نیست برآوردی از آنها داشت. حوضه¬های کارستی تاثیر مهمی در نفوذ بیشتر آب سطحی و تغذیه آبهای زیرزمینی دارند و به این دلیل تخمین هیدروگراف سیلاب در این حوضه¬ها دارای پیچیدگی بیشتری می¬باشد. در این پژوهش با هدف تعیین دقت چند تئوری بارش-رواناب، مدل شبکه عصبی مصنوعی ژئومورفولوژیکی(GANN) و مدل هیدروگراف واحد لحظهای ژئومورفولوژی ((GIUH مورد استفاده قرار گرفت. شرایط محیطی حوضه و نحوه ارتباط آبهای زیرزمینی با رودخانه نقش مهمی در انتخاب روش مناسب جداسازی جریانپایه از هیدروگراف سیل دارد. با ارزیابی دو روش خط مستقیم و فیلتر دیجیتال بازگشتی بر مبنای ایزوتوپهای پایدار(فیلتر-ایزوتوپ) گام مهمی در شناخت بیشتر ارتباط آبهای زیرزمینی و آبهای سطحی در حوضه ابوالعباس برداشته شد. در راستای تطبیق مدلها با شرایط کارستی حوضه روش فیلتر-ایزوتوپ مورد ارزیابی قرار گرفت، همچنین دو روش برآورد بارش مازاد تلفات اولیه-پیوسته و تلفات اولیه-نسبی استفاده شد که مجموعاً هر مدل در 4 حالت مختلف مدلسازی شد. بررسی نتایج مدل GIUH بیانگر برتری حالت ترکیبی GIUH-D1C(مدل با برآورد بارش مازاد به روش تلفات اولیه-نسبی و تفکیک جریانپایه بهروش فیلتر-ایزوتوپ) نسبت به دیگر حالات ترکیبی میباشد. همچنین نتایج ارزیابی مدل GANN در کلیه حالات، همبستگی بسیار خوب و معیار ریشه میانگین مربعات خطا بسیار کم نشان داد و نسبت به مدل GIUH، در شبیهسازی هیدروگراف سیلاب پاسخ بهتری ارائه کرد.
-
تاثیر تغییرات بستر رودخانه ی جراحی بر سیلاب با استفاده از مقایسه منحنی های دبی-اشل (بازه رامشیر- گرگر)
زمانی-ژاله 772از آنجا که بشر برای بر آورده کردن هر خواسته، انسانی و یا صنعتی به طور مستقیم و غیر مستقیم به آب وابسته است،از خطرات آن نیز در امان نبوده و برای جلوگیری از آن باید تمهیداتی بیندیشد تا خسارات کمتری متوجه او شود.از این جهت یکی از روش های پیشگیری از یکی از خطرات آب که سیلاب می باشد، شناخت مورفولوژیکی رودخانه های اطراف خود است. گاهی تغییرات مورفولوژیکی طبیعی و در مواردی ساخته ی دست بشر است. تغییرات مورفولوژیکی عمدتا" به دو صورت کلی تخریب کناره و بستر رخ می دهد که بیانگر روند فرسایش و یا رسوب گذاری در رودخانه است. دراین تحقیق سعی گردیده تا با بررسی تغییرات مرفولوژی رودخانه جراحی در بازه زمانی سالهای 83-93 در محدوده بین دو ایستگاه آب سنجی ابوطویج (مشراگه) در ابتدای مسیر و گرگر در انتهای مسیر،خطرات ناشی از شرایط نامناسبی را که تغییرات مورفولوژی ایجاد می کند شناخته و راهکارهایی برای آن ارائه گردد. از این رو جهت بررسی تغییرات پروفیل سطح آب در مدل هیدرولیکی HEC-RAS با استفاده از مقاطع رودخانه و مقادیر دبی_اشل دو ایستگاه هیدرومتری مذکور به شبیه سازی جریان در این بازه و بررسی سیلاب های با دوره بازگشتهای 2 تا 100 سال پرداخته شده است. نتایج حاصل از اجرای مدل نشان داد که دو ایستگاه نهایت توان عبور سیلاب با دوره بازگشت 5 ساله را دارد و پس از آن سیلاب متوجه سیلاب دشت اطراف میگردد.
-
بررسی روند تغییر پارامترهای اقلیمی در ایران
ابلاغیان - آناهیتا 772تغییرات اقلیم حتی در سطح محدود به عنوان یک عضو فراگیر و مهم اکوسیستم می¬تواند سایر اجزا نظیر منابع آب، کشاورزی و غیره را به درجات مختلف تحت تاثیر خود قرار دهد. این در حالی است که تغییر اقلیم بیش¬ترین تاثیر منفی خود را در کشورهای فقیر و در حال توسعه نشان می دهد زیرا این کشورها در مقایسه با دیگر کشورها در تعامل بیشتری با آب و هوا بوده و حیات آن¬ها محدود به منابع طبیعی و کشاورزی است. اولین گام در راستای آشکارسازی و چگونگی تغییر اقلیم بررسی ناهنجاری و نوسانات ایجاد شده در پارامترهای اقلیمی منطقه مورد مطالعه می¬باشد. با توجه به اهمیت این موضوع در این تحقیق به بررسی روند تغییرات پارامترهای اقلیمی دما، بارندگی و درصد رطوبت نسبی در مقیاس¬های زمانی فصلی (بهار، تابستان، پاییز و زمستان) و سالانه در 37 ایستگاه سینوپتیک کشور با استفاده از آزمون¬های آماری ناپارامتریک من-کندال، تخمین¬گر شیب سن و پتیت در دوره¬ی آماری 2010-1961 پرداخته شد. با توجه به نتایج آزمون پتیت و بررسی دقیق¬تر تغییرات، بازه¬ی 50 ساله مورد نظر به دو زیر بازه¬ی 1985-1961 و 2010-1986 تقسیم گردید. در نهایت نتایج حاصل از آماره¬های آزمون¬ها با توجه به مقیاس¬های زمانی مختلف در سطح اطمینان 95 درصد با استفاده از روش درون¬یابی عکس فاصله به صورت نقشه¬های پهنه¬بندی تهیه شد. به طور کلی در بازه¬ی 50 ساله نتایج حاکی از روند افزایشی دما و روند کاهشی بارندگی و درصد رطوبت نسبی در اکثریت نقاط کشور می¬باشد. در کل کشور به غیر از ایستگاه¬های مرتفع و کوهستانی شهرکرد، خرم¬آباد و سقز روند افزایشی دما مشاهده شد که بیشترین افزایش معنی¬دار دما در سطح اطمینان 95درصد در ایستگاه¬های مشهد، زاهدان، زابل، بم، یزد، بابلسر، کرمانشاه، آبادان، خوی و تبریز به میزان 03/0 درجه¬ی سانتیگراد رخ داده است. روند کاهش بارندگی خصوصا در نیمه¬ی شرقی، غرب و شمال غرب کشور مشاهده گردید که بیشترین کاهش بارندگی معنی¬دار در سطح اطمینان 95 درصد در منطقه¬ی شمال غرب و در حدود 2/3 میلی متر می¬باشد. روند کاهش درصد رطوبت نسبی در اغلب نواحی به غیر از قسمتی از ناحیه¬ی شمال غرب و جنوب دریای خزر مشاهده شد که بیشترین کاهش درصد رطوبت نسبی معنی¬دار در سطح اطمینان 95 درصد در ایستگاه¬های آبادان، زاهدان و کرمانشاه و در حدود 09/0 درصد می¬باشد.
-
ارزیابی عدم قطعیت جریان های سیلابی در شرایط تغییر اقلیم آتی– حوضه رودخانه خرم آباد
حدیث خادمی 772یکی از آثار پدیده تغییر اقلیم، تاثیر بر وقایع حدی ( سیلاب و خشکسالی) می باشد. در این تحقیق تلاش شده است تا تاثیر این پدیده بر رژیم دبی های حداکثر سالانه حوضه رودخانه خرم آباد در دوره (2030-2011) بررسی شود. به این منظور از داده های 8 مدل AOGCM و سه سناریوی (A2, B1, A1B) مربوط به آنها و در مجموع از نتایج 19 مدل استفاده شد. این داده ها با استفاده از مدل آماری LARS-WG ریز مقیاس نمایی گردیدند. با واسنجی و صحت سنجی مدل بارش- رواناب IHACRES و پس از اطمینان از کارایی این مدل برای منطقه مورد مطالعه، در نهایت این داده ها به عنوان ورودی به مدل بارش رواناب داده شدند و مقدار رواناب حداکثر سالانه در دوره آتی شبیه سازی شد و به تحلیل نتایج پرداخته شد. نتایج حاکی از افزایش دمای متوسط سالانه به اندازه 4/0 تا 1 درجه سانتیگراد، تغییر بارش متوسط سالانه حوضه به اندازه 4- تا 14 درصد و تغییر دبی های حداکثر سالانه در دوره بازگشت های مختلف در دوره آتی (2030-2011) نسبت به دوره پایه (2011-1981) به اندازه 46- تا 19 درصد است.
-
تعیین عدم قطعیت میزان تبخیر از مخازن سدهای بزرگ در دوره های آتی تحت شرایط تغییر اقلیم
گرجی زاده-علی 772از آنجایی که مقدار تبخیر در کشورهای خشک و نیمهخشک بسیار زیاد میباشد، برآورد و پیشبینی نرخ تبخیر از مخازن سدها در مدیریت این منبع آبی بزرگ راهگشا میباشد. از طرفی گرمایش جهانی ناشی از افزایش گازهای گلخانه میتواند باعث شود که تبخیر منابع آبی افزایش یابد. لذا در این تحقیق به بررسی اثر تغییر اقلیم بر تبخیر از مخزن سد دز پرداخته شده است. ابتدا با استفاده از اطلاعات موجود هواشناسی و هیدرولوژی و با بهره گرفتن از روش بیلان انرژی، میزان تبخیر مرجع محاسبه گردید سپس با استفاده از معیارهای ارزیابی، با مقایسه میزان تبخیر حاصلشده از فرمولهای تجربی و روش بیلان انرژی بهترین فرمول برآورد تبخیر در منطقه مورد نظر مشخص گردید. با استفاده از خروجیهای مدلهای AOGCMs به بررسی تبخیر در محل سد دز در دوره آتی 2044-2020 پرداخته شد. همچنین به منظور در نظر گرفتن عدم قطعیت این مدلها از خروجی ده مدل گردش عمومی جو تحت سه سناریوی انتشار گازهای گلخانه (B1، A2، A1B) استفاده شد. در نهایت عدم قطعیت این مدلها با استفاده از برآوردگر کرنل برای نتایج مربوط به تبخیر از مخزن سد دز در آینده در سه سطح احتمال 10%، 50% و 90% بیان گردید. از آنجا که خروجی مدلهای AOGCMs دارای مقیاس بزرگ میباشند، برای استفاده از آنها در مقیاس منطقهای از مدل LARS-WG استفاده شد. نتایج نشان داد از بین روشهای مورد بررسی، روش پریستلی-تیلور بهترین تخمین تبخیر را ارائه میدهد و همچنین مشخص گردید اثر تغییر اقلیم در ماههای مختلف متفاوت است اما به طور کلی میزان تبخیر در تمام ماهها به جز ماههای اکتبر، نوامبر و دسامبر افزایش خواهد یافت. همچنین بیشترین میزان افزایش تبخیر در ماه می با احتمال وقوع 90 درصد مربوط به سناریوی انتشار A1B و بیشترین میزان کاهش تبخیر مربوط به ماه مارس با احتمال وقوع 10 درصد تحت سناریوی انتشار B1 می-باشد.
-
بهینهسازی شبکه ایستگاههای بارانسنجی با استفاده از روشهای زمین آماری (مطالعه موردی: حوضه آبریز بختگان- مهارلو)
بانشی-مهدی 772اصلاح و طراحی یک شبکه بارانسنجی به منظور افزایش دقت در تخمین مقادیر بارش، نیازمند یافتن موقعیت بهینه ایستگاههای بارانسنجی میباشد. بیشتر خطاهای تخمین بارش، ناشی از موقعیت بارانسنجها میباشد که طراحی بهینه شبکه بارانسنجی میتواند خطاهای مرتبط با اندازهگیری بارش را کاهش دهد. در این تحقیق به منظور بهینهسازی شبکه ایستگاههای بارانسنجی حوضه آبریز بختگان- مهارلو از روشهای زمین آماری کریجینگ و کوکریجینگ استفاده گردید. پس از تعیین بهترین مدل نیمتغییرنما و بهترین روش زمینآماری، در مرحله اول، بارانسنجهایی که به کمک سایر بارانسنجهای شبکه، تخمین مقدار بارندگی در آنها با دقت کافی امکانپذیر بود، مشخص گردید. در مرحله دوم، با استفاده از ارزیابی میزان خطای تخمین شبکه باقیمانده از مرحله اول، نقاطی که ایجاد باران سنج جدید در آنها مورد نیاز بود مشخص شد. در نهایت تعداد 7 ایستگاه بارانسنج غیرضروری در شبکه مشخص گردید و 5 بارانسنج جدید به شبکه اضافه شد.
-
ارزیابی شبکه جمع آوری فاضلاب منطقه زیتون کارمندی شهر اهواز با تاکید بر ورود رواناب های سطحی و ارائه راهکارهای مناسب
نسیم عسکر ی پور 771رواناب ناشی از بارندگی در مناطق شهری و به تبع آن آب¬گرفتگی معابر و وقوع سیلاب، یکی از مشکلات عمده ی این جوامع می باشد. گسترش شهرها و تبدیل اراضی نفوذپذیر به نفوذناپذیر موجب افزایش حجم و شدت سیلاب های شهری شده است. سیلاب شهری با توجه به حجم نسبتاً زیاد خود، می تواند به عنوان یک منبع تامین آب برای مصارف گوناگون در نظر گرفته شود. بنابراین در راستای مدیریت سیلاب شهری، جهت طراحی و بهینه سازی شبکه های جمع آوری آب های سطحی و فاضلاب و نیز احیای سیلاب های شهری و استفاده مجدد از آن ها، تعیین میزان رواناب و سیلاب ناشی از آن اهمیت دارد. علی رغم مجزا بودن شبکه فاضلاب شهر اهواز، به دلیل عدم وجود سیستم جمع آوری آب های سطحی در منطقه، بخش اعظم آب باران نیز به شبکه فاضلاب نفوذ می کند و این شبکه به عنوان انتقال دهنده اصلی رواناب ها در نظر گرفته می شود. این تحقیق با هدف تخمین رواناب حاصل از باران طی دوره های بازگشت مختلف در منطقه زیتون کارمندی شهر اهواز، بررسی عملکرد شبکه جمع آوری فاضلاب منطقه در انتقال رواناب تولید شده و تعیین نقاط بحرانی شبکه از نظر پس زدگی، انجام شده است. به منظور شبیه سازی فرآیند بارش- رواناب و ارزیابی سیستم جمع آوری فاضلاب از مدل SWMM، استفاده شد. دوره های بازگشت 2، 5 و 10 سال با توجه به ویژگی های منطقه مورد مطالعه و براساس آیین نامه های موجود، انتخاب گردید. حساسیت پارامترهای موثر بر دبی اوج رواناب، بررسی شد. علی رغم عدم وجود ایستگاه هیدرومتری در منطقه مورد مطالعه، تلاش شده که اطلاعات لازم جهت تایید نتایج مدل، تا حد ممکن براساس اندازه گیری ها و مشاهدات واقعی استخراج گردد. نتایج حاصل بیانگر ورود دبی باران به میزان قابل توجه (بین 5 تا 13 برابر دبی فاضلاب در دوره بازگشت های مختلف) به داخل شبکه جمع آوری فاضلاب منطقه مورد مطالعه می باشد. این شبکه در تمامی دوره های بازگشت مورد بررسی و در تداوم های مختلف، تنها قادر است کمتر از 50 درصد رواناب های حاصل از بارندگی را عبور دهد. وضعیت شبکه فاضلاب و تاسیسات دفع آب های سطحی در منطقه زیتون کارمندی، بحرانی ارزیابی شده و نیاز به بهسازی و بازسازی فوری دارد. نتایج به دست آمده از این پژوهش، می توانند در طراحی سیستم های دفع آب های سطحی، بهینه سازی سیستم جمع آوری فاضلاب با در نظر گرفتن ورود رواناب حاصل از باران و مدیریت رواناب های شهری در منطقه زیتون کارمندی مورد استفاده قرار گیرند.
-
بررسی بیلان آب زیر زمینی به منظور ارائه راهکارهای مدیریتی مناسب (مطالعه موردی: دشت الشتر)
گودرز شکری 771چکیده
با توجه به محدود بودن منابع آب شیرین در جهان ونیازهای نامحدود بشری به آب شیرین واز طرفی عوامل مختلف طبیعی و انسانی در چند دهه اخیر در بیشتردشت های کشوراز جمله استان لرستان ودشت حاصل خیز الشتر با افت سطح ایستابی مواجه گردیده است.در این تحقیق به منظور تعیین تغییرات سطح ایستابی آبخوان دشت الشتر در بازه 10ساله (1391-1381) از روش سنتی تیسن، روش کریجینگ وروش کوکریجینگ مورد ارزیابی قرار گرفته است. ونتایج حاصل از این تحقیق نشان داده است که روش کو کریجینگ معمولی مدل نمایی بدلیل پایین بودن مقدار RMSE= 0.540 به عنوان دقیق ترین و بهترین روش انتخاب گردیده است در این تحقیق با بررسی نقشه های پهنه بندی تغییرات ذخیره( )به روش کوکریجینگ نشان داده است که درسال های آبی (82-81)، (84-83)، (85-84)، (89-88) بیلان دشت مثبت و در سال های آبی(83-82)، (86-85)، (87-86)، (88-87)، (90-89) و (91-90)بیلان دشت منفی بوده است ومیزان کسری ذخیره مخزن آبخوان دشت6/15میلیون متر مکعب بوده است و سال آبی(87-86) بیشترین کسری آبخوان را در بازه 10 ساله را نشان داده است که علل منفی شدن بیلان آب زیر زمینی دشت الشتر به تفکیک 61 درصد مدیریت ناصحیح تخصیص منابع آب زیرزمینی،5/20درصد برداشت بیش از حد مجاز چاه های کشاورزی و 5/18 درصد توزیع وپراکنش نامناسب زمانی ومکانی بارش بوده است .یک راهکار جهت جبران کسری آبخوان دشت الشتر این است که به میزان 2درصد ازمتوسط آبدهی دشت و یاساعت کارکرد سالیانه چاه ها درطول سال کسر گردد که درصورت تداوم این روند بیلان دشت الشتر پس از مدتی تعادل خود را بدست خواهدآورد.
-
ارزیابی قدرت خودپالایی رودخانه کارون به کمک نتایج حاصل از شبیه سازی با مدل Qual2k (مطالعه موردی : حد فاصل ملاثانی تا فارسیات)
محمد باقریان مرزونی 771شهر اهواز یکی از شهرهای آلوده ایران و جهان، همواره در کانون توجهات قرار داشته است. این شهر که مرکز استان خوزستان نیز می¬باشد در دهه¬های اخیر شاهد گسترش صنایع بدون توجه به اصل توسعه پایدار بوده است. در این میان رودخانه کارون به عنوان اصلی¬ترین شریان حیاتی منطقه و با عبور از شهر اهواز از اهمیت به سزایی برخوردار است. این رودخانه که در گذشته نه چندان دور محل عبور کشتی¬ها بوده به عللی از جمله احداث سدهای متوالی در بالادست این رود، برداشت آب از بالادست برای تامین نیازهای دیگر مناطق ایران، قرار گرفتن صنایع مختلف در کنار این رود و تخلیه انواع فاضلاب به آن، امروزه شاهد شرایط وخیمی است، بطوریکه امروزه عمق این رود به یک متر با غلظت بالای آلاینده¬ها رسیده است. در این مطالعه سعی ¬شده روشی برای مدیریت کیفی آب¬های سطحی که در معرض پساب¬ها و فاضلاب¬های مختلف صنعتی، شهری و ... قرار دارند، ارائه گردد. در این پژوهش با در نظر گرفتن پارامترهای کیفی و با استفاده از مدل QUAL2K و با در نظر گرفتن استانداردهای کیفی آب و کاربری تعریف شده به ارزیابی توان خودپالایی این رود پرداخته شده است. از این رو چهار پارامتر BOD، DO، نیترات و کلیفرم کل به عنوان پارامترهای شاخص برای ارزیابی ظرفیت خودپالایی رودخانه انتخاب شد. سپس مدل برای داده¬های شش ماه اول سال 1391 کالیبره شد و صحت¬سنجی آن با داده¬های سه ماه زمستان 1391 و در نهایت اعتبارسنجی آن با داده¬های بهار 1392 انجام شد، سپس مدل برای اتخاذ تصمیمات مدیریتی برای شرایط بحرانی بکار گرفته شد. خوشبختانه برای پارامتر DOو نیترات، رودخانه از لحاظ کیفی در شرایط مناسبی می¬باشد. برای پارامتر BODشرایط رودخانه مناسب نمی¬باشد اما با تعریف سناریوهای مدیریتی این مشکل برطرف شده و برای پارامتر کلیفرم وضعیت بسیار وخیم است، بطوریکه با حذف تمام بار آلودگی در دو بازه¬ی اول و کاهش بار کلیفرم در بازه¬ی سوم به اهداف کیفی آب دست پیدا خواهیم کرد. هشت سناریو برای مدیریت کیفی آب تعریف شد که دو سناریو ناکارآمد توصیف شد. شش سناریو باقی¬مانده مورد ارزیابی قرار گرفت و در نهایت سناریو پنجم به عنوان بهترین سناریو معرفی شده است.
-
امکان سنجی اثر تغییر اقلیم آتی بر منابع آب زیرزمینی با در نظر گرفتن منابع عدم قطعیت
عطیه حسینی زاده 771منابع آب زیرزمینی بعد از یخچالهای طبیعی، بزرگترین منبع آب شیرین جهان می باشد، از این رو مدیریت و استفاده صحیح از این منابع از اهمیت ویژه برخوردار است. همچنین اطلاع از وضع آب های زیرزمینی در دوره های آتی و تاثیر تغییر اقلیم بر آن ها ضروری می باشد. با توجه به اهمیت بالای دشت دزفول- اندیمشک (متشکل از 5 دشت کوچکتر) به عنوان قطب کشاورزی استان خوزستان، در این تحقیق به بررسی اثر تغییر اقلیم بر منابع آب زیرزمینی پرداخته شد. ابتدا با توجه به شرایط هیدروژئولوژیکی دشت، مدل آب زیرزمینی آبخوان تهیه و پس از اطمینان از صحت مدل، با استفاده از خروجی مدل های گردش عمومی جو (AOGCM) به بررسی وضعیت آب زیرزمینی در دوره ی آتی (2044-2020) پرداخته شد. به منظور در نظر گرفتن عدم قطعیت مدل های AOGCM، از خروجی 15 مدل گردش عمومی جو تحت سه سناریوی مختلف انتشار گازهای گلخانه ای (A2، A1B و B1) استفاده شد. در نهایت عدم قطعیت این مدل ها با استفاده از برآوردگر کرنل برای نتایج مربوط به تغذیه ی آب زیرزمینی در آینده بصورت احتمالاتی بیان شد. از آنجایی که خروجی مدل های AOGCM دارای مقیاس بزرگ می باشند، برای استفاده از آن ها در مقیاس منطقه ای از مدل LARS-WG جهت ریزمقیاس نمایی استفاده شد. نتایج نشان داد که درصد تاثیر اجزای بیلان آب زیرزمینی در بخش های مختلف دشت متفاوت می باشد. با توجه به عدم وجود شبکه ی آبیاری در دشت لور، اثر تغییر اقلیم بر تغذیه ی این دشت بسیار بیشتر از سایر دشت ها است. همچنین نتایج نشان داد که وقوع بارش در آینده از پاییز به فصل تابستان شیفت پیدا می کند و به همین دلیل میزان تغذیه ی آب زیرزمینی نیز در ماه آگوست افزایش چشمگیری می یابد. بطور کلی با در نظر گرفتن عدم قطعیت مدل های AOGCM در کلیه ی سطوح ریسک در فصل بهار و همچنین ماه اکتبر، کاهش تغذیه وجود دارد.
-
کاربرد روشهای سری زمانی، شبکه عصبی و رگرسیون در پیش بینی جریان ورودی به مخزن سد دز
امیر پورحقی 771 -
بررسی اثرات الگوی توزیع زمانی بارش در شبیه سازی هیدروگراف سیل
محمدحسین یارزاده دهکردی 770 -
بررسی راهکارهای مدیریتی بیلان آب زیرزمینی با استفاده از مدل ریاضی تفاضلات محدود (مطالعه موردی دشت قروه)
کامران سلطانی 770 -
ارزیابی سیستم استنتاجی فازی-عصبی تطبیقی و شبکه عصبی در پیش بینی سطح آب زیرزمینی (مطالعه موردی:دشت مهیار شمالی)
زهره علی پور 770 -
شبیه سازی توام جریان و پارامترهای کیفی با استفاده از مدلهای ریاضی (مطالعه موردی آب سامانه کارون در بالادست ملاثانی)
نسیم رمضانی 770 -
امکان سنجی تغذیه مصنوعی آبهای زیرزمینی در محدوده اشترینان با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی
لیلا گودرزی 770 -
بررسی کاربرد روش ترکیبی زمین آمار و شبکه های عصبی مصنوعی بهینه شده با الگوریتم ژنتیک در میانیابی سطح آب زیرزمینی
رضا زمانی احمد محمودی 770 -
پهنه بندی و تهیه نقشه های کاربردی وضعیت پارامترهای مختلف شیمیائی آب آشامیدنی در شهرستان قروه و به کمک روشهای زمین آمار
فواد قادر مزی 769 -
ارزیابی بازده حذف ترکیبات آروماتیک و فنولی، به دو روش اکسیداسیون پیشرفته و آنزیمی از منابع آب آشامیدنی.
امیر حسین زری بافان 769 -
ارزیابی مدل های ,MPSIAC EPM و FAO در برآورد میزان فرسایش و تولید رسوب حوضه آبریز رودزرد، با استفاده از GIS
خدیجه عینی 769 -
اثر مقادیر مختلف مصرف PAC ، مدت زمان وسرعت اختلاط بر حذف کدورت از آب و آلومینیوم باقیمانده در آن (مطالعه موردی:رودخانه کارون)
منصوره سلیمانی نژادبام 769 -
تاثیر تطویل آمار در تخمین توزیع مکانی بارش با استفاده از روش های زمین آماری
روح الله صادقی راد 769 -
بررسی تاثیر تغییرات دبی جریان بر پارامترهای کیفی رودخانه کارون با استفاده از مدل Qual2k (بازه ملاثانی تا فارسیات)
فرید شهریاری 768 -
تاثیر مدلهای تلفات در برآورد روانابهای سطحی مطالعه موردی حوضه کسیلیان
حسام سید کابلی 765 -
ارزیابی مدلهای مختلف تلفات بارش در تخمین هیدروگراف سیل مطالعه موردی حضوه امامه
هادی اسماعیلی 765 -
تاثیر متقابل سیلاب- مرفولوژی در رودخانهها(مطالعه موردی) رودخانه کارون بزرگ
محسن پوررضابیلندی 764 -
تعیین الگوهای پیشروی رطوبتی در خاکهای شنی تحت منبع نقطهای
جمال عباس پلنگی 763 -
تاثیر تغییرات مرفولوژی رودخانه کارون بزرگ بر سیلابهای آن در منطقه عمومی اهواز
سمانه عبدویس 762 -
استخراج الگوهای رطوبتی ناشی از کاربرد عمودی لولههای تراوا درخاکهای متوسط بافت
علی یاوری پور 762 -
بین الگوهای پیشروی رطوبت در خاکهای سبک (تپههای ماسهای الباجی) به روش آبیاری
منا گلابی 761 -
بررسی زمان تمرکز در حوزه میانی زاگرس (شمال دزفول) با تکنیکهای تجربی و واسنجی روشهای موجود
غلامعلی صدرا 759